علی اکبر جعفری
علی اکبر جعفری

علی اکبر جعفری

فرهنگی

گذر کردم به باغِ عشق و عرفان

گذر کردم به باغِ عشق و عرفان
نگه کردم به گل های فراوان
همه خوش آب و رنگ و با طراوت
به زیبائی چه گویم ؟ بی نهایت
" شقایق " چون به گلبُن جلوه گر شد
نماد عاشقی بر من عیان شد
به گل های دگر بی میل گشتم
همه چشم و به سویش خیره گشتم
طلوع فجر اندر صبح صادق
خیالم میرود نزد شقایق
خوشا شبنم که بر گلبرگِ دلدار
نشیند صبحدم از بهر دیدار
خوشا بلبل که در اطراف این گل
هم آوا می شود با راز سنبل
کلام جعفری همچون شراب است
چو سنبل دائِماًدر پیچ و تاب است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.