علی اکبر جعفری
علی اکبر جعفری

علی اکبر جعفری

فرهنگی

نقش ها "



هرگاه نقش کبوتری را کشیدی , درختی برایش مهیّا کن تا لانه اش را روی آن بسازد.


نقش کوهی را که کشیدی برفی نیز روی آن بباران و بباران تا تنها نباشد.  

نقش رودی را که کشیدی دو تا ماهی نیز در آن رها کن تا حوصله اش سر نرود.

نقش کودکی را که کشیدی کیفی پر از کتاب بر شانه هایش بیاویز تا تفنگ به دوش گرفتن را یاد نگیرد.

درخت خشکی را نیز که بریدی از آن قلمی بساز , نه قنداق تفنگ و قفس , تا پرنده ها آزرده نشوند و کوچ نکنند.

" لطیف هَلمت "
لطیف محمود بَرزَنجی , شاعر , مترجم , نویسنده و روزنامه نگار کُرد.

تنهائیِ انسان ها شاید به عمق دریا باشد , اما برای پر کردن آن یک لیوان محبت کافیست.
درود بر شما , روز خوش . آدینه به کام

خوشا ۳۰ سال پیش و   آن  زمانه

که عشق و شور بودی در میانه

کلاس درس معبد بود هر روز
نیایش با لبان پر فسانه

خوشا آن روزگاران گذشته
شقایق بود و آواز و ترانه

اشارات با کمان ابروان بود
محبت بود و عشقی جاودانه

لبی خاموش و چشمانی سخنگو
پیام وصل و رویای شبانه

تو ای ساقی شرابی ده ز  لب ها
که مست باده گردم کنج خانه

چکاوک ! نغمه خوان جعفری باش
که آوازت ز غم دارد نشانه

با منِ بیکس تنها شده، یارا تو بمان

در زمان بیماری استاد شهریار، هوشنگ ابتهاج(سایه) به دیدن او می رود و غزل معروف "شهریارا تو بمان" را با مضمون زیر برای او می سراید:
ماجرای وساطت «شهریار» برای آزادی «ابتهاج» طرفدار حزب توده از زندان -  خبرآنلاین

با منِ بیکس تنها شده، یارا تو بمان

همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان

منِ بی‌برگِ خزان‌دیده، دگر رفتنی‌ام
تو همه بار و بری، تازه‌بهارا تو بمان

داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش بخون شسته، نگارا تو بمان

زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دل ما خوش بفریبی‌ست‌، غبارا تو بمان

هر دم از حلقۀ عشّاق‌، پریشانی رفت
به سر زلف بتان سلسله دارا تو بمان

شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه‌گسارا تو بمان

«‌سایه‌» در پای تو چون موج دمی زار گریست
که سرِ سبز تو خوش باد، کنارا تو بمان...

شهریار نیز پاسخ غزل او را اینگونه می دهد:

سایه جان؛رفتنی استیم، بمانیم که چه؟
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه؟

درسِ این زندگی از بهرِ ندانستنِ ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه؟

خود رسیدیم به جان،نعش عزیزی هر روز
دوش گیریم وبه خاکش برسانیم که چه؟

آری این زهر هَلاهِل، به تشخُص،هر روز
بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه؟

دورِ سر،هِلهِله و هاله ی شاهینِ اجل
ما به سرگیجه ،کبوتر بِپَرانیم که چه؟

کشتی‌ای را که پیِ غرق شدن، ساخته اند
هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه؟

بدتر از خواستن، این لطمه ی نتْوانستن
هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه؟

ما طلسمی که قضا بسته، ندانیم شکست
کاسه و کوزه،سرِ هم بِشِکانیم، که چه؟

گر رهایی‌ست، برای همه خواهید از غرق
ورنه تنها خودی از لُجّه رهانیم، که چه؟

ما که در خانه ی ایمانِ خدا ننشستیم
کُفر ابلیس به کُرسی بِنِشانیم، که چه؟

مرگ یک بار مَثَل دیدم و شیون، یک بار
این قدر پایِ تعلل بکشانیم که چه؟

شهریارا، دگران فاتحه از ما خوانند
ما همه از دگران فاتحه خوانیم ،که چه؟

بزرگ فلسفه ی قتل شاه دین این است

بزرگ فلسفه ی  قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگى ننگین است

حسین مظهر آزادگى و آزادى است
خوشا کسى که چنینَ ش مرام و آیین است

نه ظلم کن به کسى نِى به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است

همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافى است
اگر چه گریه بر آلام قلب تسکین است

ببین که مقصد عالىِّ وى چه بود اى دوست
که درک آن سبب عِز ّو جاه و تمکین است

ز خاک مردم آزاده بوى خون آید
نشان شیعه و آثار پیروى این است

" خوشدل تهرانی "

تاسوعای حسینی ( ع ) بر پیروان راهش تسلیت باد

سهم ۹۵ درصدیِ ۳ درصد از دانش‌آموزان

 سهم ۹۵ درصدیِ ۳ درصد از دانش‌آموزان
صدای پای آموزش طبقاتی در کنکور سراسری
 مزبان حبیبی

تقریبا در هیچ کشور توسعه یافته ای، ردی از آموزش طبقاتی دیده نمی‌شود و تلاششان بر استقرار عدالت آموزشی منطبق بر برخورداری های برابر از امکانات و کیفیت آموزش یکسان است.

با اعلام نتایج کنکور سراسری، در میان اسامی چهل نفر از رتبه‌های برتر کنکور، لیست اولیه به صورت زیر است:
مدارس استعدادهای درخشان: ۲۹ نفر
مدارس غیرانتفاعی خاص: ۹ نفر
مدارس نمونه دولتی: ۱ نفر
مدارس دولتی: ۱ نفر

سهم مدارس از رتبه‌های برتر کنکور سراسری:
مدارس استعدادهای درخشان: ۷۲.۵ درصد
مدارس غیرانتفاعی خاص: ۲۲.۵ درصد
مدارس نمونه دولتی: ۲.۵ درصد
مدارس دولتی: ۲.۵ درصد

سهم پوشش تحصیلی مدارس از کل دانش‌آموزان در کشور:
مدارس استعدادهای درخشان: ۲ درصد
مدارس غیرانتفاعی خاص: ۱۲ درصد
مدارس نمونه دولتی: ۱ درصد
مدارس دولتی: ۸۵ درصد

نتیجه اول:
سهم ۲.۵ درصدیِ ۸۵ درصد از دانش‌آموزانِ مدارس دولتی.
حدود ۸۵ درصد از دانش‌آموزان کشور در مدارس دولتی عادی تحصیل می‌کنند که سهمشان از رتبه‌های برتر و رتبه‌های زیر ۳۰۰۰، حدود ۲.۵ درصد است.

نتیجه دوم،
سهم ۷۲.۵ درصدیِ تنها ۲ درصد دانش‌آموزان در مدارس استعدادهای درخشان

کمتر از ۲ درصد از دانش‌آموزان کشور در مدارس استعدادهای درخشان تحصیل می‌کنند که سهم آنها از رتبه‌های برتر و رتبه‌های زیر ۳۰۰۰ در کنکور سراسری، ۷۲.۵ درصد است.

نتیجه سوم،
تقریبا ۱۲ درصد از دانش‌آموزان کشور در مدارس غیردولتی تحصیل می‌کنند که مدارس خاص غیردولتی، کمتر از یک درصد دانش‌آموزان کشور را پوشش می‌دهند، این یک درصد، سهمشان ۲۲.۵ درصد از رتبه‌های برتر کنکور است.

نتیجه چهارم،
حدود یک درصد از دانش‌آموزان کشور در مدارس نمونه دولتی تحصیل می‌کنند که سهم آنها نیز ۲.۵ درصد است.

نتیجه پنجم،
مدارس استعدادهای درخشان و مدارس خاص غیرانتفاعی با پوشش ۳ درصدی آموزش در کل کشور، سهم ۹۵ درصدی از رتبه‌های برتر را ازآن خود کرده‌اند.

آموزش‌وپرورش سال‌هاست که در برهوتی از نادانی، ناتوانی و انبوهی از مشکلات و چالش‌های رها شده و هیچ اولویتی برای آموزش ۱۴.۵ میلیون دانش‌آموز وجود ندارد.

کم‌کم دُمِ اژدهای بی‌عدالتی آموزشی هویدا خواهدشد، روزی که نتایج بی‌توجهی به حوزه آموزش در جامعه نمایان شود، هرآن‌چه که برای آموزش سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم را باید برای ساخت زندان و دادگاه هزینه کنیم و بخشی بسیار بیشتر نیز باید برای کنترل ناهنجاری‌های منتج از بی‌عدالتی آموزشی هزینه کرد.

در اصل چهارم قانون اساسی آمده: کلیه قوانین و مقررات مدنی ، جزائی ، مالی ، اقتصادی ، اداری ، فرهنگی ، نظامی ، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد.

کدام‌یک از موازین اسلام، اجازه می‌دهد که اختلاف طبقاتی در حوزه آموزش چنان عمیق باشد؟ چنان عمیق که در یک استان، حداقل ۱۲۰۰ کلاس درس در بیغوله‌ها، آغل‌ها و کانتینرها برگزار شود اما در یکی از مدارس همان استان سالن تأتر، سالن سینما، استخر خصوصی و زمین ورزشی داشته باشد؟

به ساده‌ترین و غیرمنطقی‌ترین صورت ممکن، وزارت آموزش‌وپرورش را در اختیار کسانی قرار داده‌ایم که آشکارا از آموزش طبقاتی حمایت می‌کنند و نگرشی کاملا غیرانسانی به مقوله آموزش دارند، این نگاه منسوخِ غیرعقلانی به حوزه آموزش، چنان در تاروپود تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازیِ ما نفوذ کرده که در برنامه‌های کلان، آشکارا صحبت از مدرسه‌زدایی از جامعه می‌شود که گویی هم اینک شاگردان ایوان ایلیچ برای ما برنامه‌ریزی می‌کنند.

بارها هشدار داده‌ایم که شورای عالی آموزش‌وپرورش، نمایندگان مجلس به‌ویژه کمیسیون آموزش و نهادهای نظارتی، باید هرچه زودتر با ورود به موضوع ویرانگرِ آموزش طبقاتی در کشور، بستر رشد چنین معضلی را مسدود نمایند. از آن‌جا که شورای عالی آموزش‌وپرورش به دلایل کاملا روشن قطعا چنین اراده‌ای ندارد لذا امیدواریم تا نمایندگان مجلس بر اساس وظیفه نظارتیِ خود، از بروز اَبَربحرانی به‌نام استقرار آموزش طبقاتی پیشگیری کنند، هرچند علائم استقرار نظام آموزشی طبقاتی به شدت قابل مشاهده است.

مزبان حبیبی
دوازدهم مرداد هزاروچهارصدویک


میگم  با این تفاصیل بچه هامون را بفرستیم "حوضه ی المیه" بهتر

استاد محمد کرمی از خاکیان گسست و به افلاکیان پیوست

انا لله و انا الیه راجعون
Golpaygan - استاد محمّد کرمی در سال 1309 در خانواده ای هنرمند که در زمینه  هنر منبّت کاری و نجّاری مهارت بالایی داشته اند در شهرستان گلپایگان ( یکی از  شهرستانهای استان
   از شمار دوچشم یک تن کم
   وز شمار خرد هزاران بیش

علی اکبر جعفری و ابراهیم جعفری


خبر درگذشت یکی از برجسته ترین چهره های هنری گلپایگان استاد محمد کرمی سنگین و اندوهبار بود.

استادی بدون استاد + فیلم | خبرگزاری صدا و سیما

استاد کرمی در سال ۱۳۰۹ در خانواده‌ای هنرمند که در زمینه هنر منبّت‌کاری و نَجّاری مهارت بالایی داشته‌اند، در شهرستان گلپایگان چهره به جهان گشود. در دو سالگی پدرش (که منبت کار قابلی بوده) بدرود حیات گفت . پس از آن سرپرستی او، برادر و خواهرش را مادرش برعهده گرفت و با توجه به مشکلات آن زمان، روزگار سختی را گذراند. پس از مادر، برادر بزرگتر سرپرستی را عهده‌دار شده و او را در دبستان فردوسی شهر گلپایگان ثبت‌نام کرد.


 تحصیلات خود را تا سوم متوسطه ادامه داد و با توجه به کمبود منابع مالی خانواده، مجبور به ترک مدرسه شد و به استخدام آموزش و پرورش آن زمان در آمد. استاد همزمان با آموزش دانش آموزان در مدرسه، وارد دانشسرای مقدماتی شد و به تحصیل ادامه داد.
  وی با توجه به علاقه بسیارش به هنر موسیقی به تمرین ویلن پرداخته و در مدت زمانی کوتاه دستگاه‌های موسیقی ایرانی را فرا گرفت. اگرچه نواختن ویلن روح تشنه هنر او را تا حدی سیراب می کرد اما آنچنان نبود که او را کاملاً راضی کند.

  هنرمند همیشه جویای کمال است و هیچ مرزی برای او موجود نیست. استاد نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. این را می‌توان در گفتار و کلامش و احساسش هنگامی که در مورد خاطرات دوران هنری‌اش صحبت می‌کند و از ابزار و وسایلی که در گوشه کنار خانه ی با صفایش برای تزیین استفاده کرده دریافت.

  همه نوع آثار هنری از منبّت‌کاری، معّرق، خاتم‌کاری، شیشه‌گری، خطاطی و نقاشی گرفته تا حتی گل و بوته و خار خس بیابان و سنگهای رودخانه که به طرز زیبایی کنار هم چیده، می‌توانید در خانه‌اش پیدا کنید.

دیدار ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان گلپایگان با استاد کرمی نقاش  و هنرمند پیشکسوت این شهرستان | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

اینها همه از نگاه عمیق او به هنر و همگونی و هارمونی که در هنر وجود دارد، خبر می‌داد. اگر چه او در این خصوص کم صحبت می‌کرد؛ ولی هر هنردوستی می‌فهمد که در درون استاد چه می‌گذشت و جهان را از چه زاویه‌ای می‌نگریست.


 رنج وغم و درد مردمانی که استاد کرمی هر روز با آنها سر و کار داشت، از یک طرف و روح هنری و لطیفش از طرف دیگر، او را در راهی قرار داد که نتیجه‌اش همین آثار هنری زیبا است.

  احساس همدردی آن نقاش ارجمند با انسان های رنجدیده و تأثیری که بر روی او گذاشتند، باعث شد به دنبال راهی برای ثبت آن ها پیدا کند؛ ازهمین رو به هنر نقاشی روی آورد. او بدون داشتن استاد و امکانات فقط با اتکا به اراده و علاقه خود به هنر، دریچه جدیدی را در زندگی خود گشود و با پشتکار، حرفهای دل خود را به تصویر کشید.

آخاله اولین و بزرگترین سایت شهرستان گلپایگانآخاله اولین و بزرگترین سایت شهرستان گلپایگان

بیشتر آثار استاد محمد کرمی بر روی زندگی مردم محلی گلپایگان ، روستاها و مناظر طبیعی اطراف این شهرستان متمرکز شده‌است. با نگاه دقیق به تابلوهای ایشان می‌توان گفت او شکارچی ماهری بود؛ چرا که برخی لحظات را چنان به تصویر کشیده‌ که هنوز حس فضای محیط ترسیم شده در آن زمان را می‌‌شود حس کرد.

برای مثال « خیسی زمین و بوی نم در فضا» را می‌توان در تابلوی «پس از باران در جنگل» به خوبی حس کرد که هنوز از تابلو استشمام می‌شود.

  تابلوهای زیبای استاد کرمی به راستی شعر رنگها و رقص رنگها است. بدون شناخت دنیای لطیف هنر و بدون تأمل در عمق شاعرانهِ اشیاء، نمی‌توانیم آنچنان که باید از پس روزمرّگی و کژی‌های روزگار برآییم.

دیدار بااستادپیشکسوت نقّاشی محمد کرمی گلپایگانی | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

مگر فقط پِیِ بناها رطوبت می‎کشند؟! بنیادهای فکری هم نَم برمی‎دارند. برای این که برنا و شاداب بمانیم، علاوه بر تکیه بر خرد و امید، باید نگاهی زیباشناسانه به هنر و زندگی هم داشته باشیم تا بقول آندره ژید عظمت در نگاه ما باشد، نه در آنچه می‌بینیم.


 لزوم پرورش و ارتقای سطح دانش بصری افراد جامعه از وظایف رسانه‌های جمعی و نویسندگان دلسوز و صاحب دغدغه‌های فرهنگی است. بسیاری از ما هنوز نمی‌دانیم چگونه با یک اثر هنری ( مثلاً یک تابلوی نقاشی ) ارتباط برقرار کنیم.  هرچه جامعه آزاد‌تر و با فرهنگ‌تر باشد، قدر هنر و هنرمند بیشتر شناخته می‌شود.

قدمت نقاشی به دوران ماقبل تاریخ بازمی‌گردد. اولین نقاشی‌های یافت‌شده در غارها حاکی از آن است که انسان‌های اولیه با کشیدن نقش حیوانات و شکارشان به نوعی خود را آمادهِ  نبرد با آن‌ها می‌کرده‌اند. در آن زمان، نقاشی تنها روش برقراری ارتباط میان انسان‌ها بود. به همین دلیل است که ما از طریق نقاشی تاریخ را بررسی می‌کنیم. ، همچنین نقاشی با شعر و ادب هم پیوندی تنگاتنگ دارد.

وقتی صحبت از هنر می‌شود بی‌اختیار کلام اندیشمند و ریاضیدان ایرانی دکتر محسن هشترودی در خاطرمان زنده می‌شود که می فرمود :
 «زندگی آدمی پایان می‌پذیرد؛ اما هنر او جاودانه باقی می‌مانَد...گوئی اصل بقاء انرژی در این مورد نیز صادق است...»

اکونیوز - محمد کرمی نقاش برجسته گلپایگانی فوت کرد+فیلم - صاحب‌خبر

  روان استاد محمد کرمی شاد و یادش گرامی باد