علی اکبر جعفری
علی اکبر جعفری

علی اکبر جعفری

فرهنگی

" سبکبارانِ ساحل ها " به یاد دوست و همکار ارجمندم زنده یاد آقای مصطفی_امامی


" سبکبارانِ ساحل ها "

ای دوست تا امانت جان وا گذاشتی
بار گران غم به دل ما گذاشتی
خاموش شد چو شمع وجودت به دست مرگ
آتش به جان جمع سراپا گذاشتی
مینای دل ز درد فراقت به خون نشست
خون در دلم چو درد به مینا گذاشتی
افروختی چو شمع و چو پروانه سوختی
جان را در این میانه به سودا گذاشتی
در مکتب تعلم و تعلیم جان خویش
چون کشتی شکسته به دریا گذاشتی
عشق است و رنج کار معلم , تو سال‌ها
همت بر این ریاضت والا گذاشتی
صدها چراغ معرفت و مهر و دوستی
پیش هزار چشم تمنا گذاشتی
با آن صفای باطن و با آن غنای طبع
خوش دست رد به سینه دنیا گذاشتی
بر موج حادثات گذشتی ز بحر عشق
ما را میان حادثه تنها گذاشتی
دریای زندگی و فریب سراب را
دیدی و پا به ساحل معنا گذاشتی
در انجمن طنین صدایت هنوز هست
چون شد که سر به دامن صحرا گذاشتی
شاید چو مرگ حل معمای زندگی است
آخر قدم به حل معما گذاشتی
می‌خواستی امانت حق را ادا کنی
کاندر حریم رحمت حق پا گذاشتی
از دیده رفته‌ای و به دل‌ها نشسته‌ای
آنجا که نام نیک ز خود جا گذاشتی

 شادروان جناب آقای سید مصطفی امامی (متولد سال1325) بین سالهای 1340 تا 1343 ضمن تحصیل در دبیرستان، در ساخت بیمارستان هلال احمر گلپایگان به صورت افتخاری به عنوان حسابدار کمک و همکاری نمود.

 در سال 1343 پس از اخذ دیپلم از دبیرستان فردوسی به خدمت سربازی اعزام گردید و بلافاصله پس از اتمام خدمت سربازی در شرکت ذوب آهن زیرآب، منطقه قائمشهر، مشغول به کار شد و تا سال 1359 به کار خود در این شرکت ادامه داد.

 ایشان به علت علاقه به محیط های آموزشی و همچنین علاقه به زادگاه خویش ، کار خود را از ذوب آهن به آموزش و پرورش گلپایگان منتقل نمود.

 در راستای ارتقای مهارتهای مدیریتی و تحقق مفیدتر اهداف این سازمان، ایشان تحصیل در مقطع کارشناسی در رشته مدیریت دولتی را همزمان با اشتغال آغاز نمود. و تا دوران بازنشستگی در سازمان آموزش و پرورش مشغول به کار بود.

 آقای امامی در کنار امور روزانه و پس از پایان ساعات اداری، زندگی خود را وقف کارهای خیر برای  گلپایگان نمود که از جمله می توان موارد زیر را نام برد:

  از دیدگاه ایشان، پس از خانواده، مدرسه نقش والایی در تکوین شخصیت دانش آموزان داشت و ایجاد بستر مناسب آموزشی با استانداردهای بالا از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. آقای امامی در راستای بازسازی مدارس و با کمک خیرین ، پروژه های متعدد مدرسه سازی در شهر گلپایگان و حومه را  اجرا  و به اتمام رساند.

 احداث دبستان دکتر محمد معین: ایشان مسئولیت کامل مدیریت پروژه و بنای این دبستان را بدون دریافت دستمزد از شروع تا پایان به عهده گرفت. ساختمان قبلی این مدرسه , قدیمی و فرسوده و فاقد استانداردهای لازم برای یک محیط آموزشی بود. این دبستان از سال 1361 تاکنون، مکان امنی برای تحصیل دانش آموزان بوده است.

 مشارکت و نظارت بر ساخت و تکمیل چندین مدرسه در منطقه گلپایگان در مقاطع مختلف از جمله: دبیرستان صحت، مدرسه شبانه روزی شهید فهمیده، مدرسه غدیر

 آقای امامی در تاسیس دانشگاه فنی مهندسی (دانشگاه صنعتی شریف قبلی) که به همت آقایان مهندس سیف الله ابراهیمی و مهندس محسن رادنیا در شهرستان گلپایگان شروع به کار کرد، نقش بسیار مؤثری ایفا نمود.

 ایشان همچنین بسترمناسبی برای تامین حقوق اساتید و هزینه های لازم برای برپایی ساختمان آزمایشگاه و کتابخانه دانشگاه که از طریق کمک های مردمی تامین میشد، فراهم کرد.

 در راستای تاسیس آزمایشگاه مرکزی علمی آموزش و پرورش گلپایگان که به لحاظ تعداد و تنوع وسایل آزمایشگاهی در سطح ایران بی نظیر باشد، ایشان کمک های فراوانی به مؤسسان و دست اندرکاران مبذول داشت.

 ناگفته نماند که آن مرحوم پس از فوت همسر جوانشان، سرپرستی فرزندان را به تنهایی برعهده گرفته و به راستی نقش پدر و مادر را ایفا نمودند .

 روزی با هم در باره ی مسائل گوناگون از جمله فراز و نشیب های زندگی صحبت می کردیم که من بیت زیر را از اولین غزل دیوان حافظ خواندم :
شب تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

 ایشان گفتند :
" در دریای توفانی و متلاطم زندگی ، امواج خروشانی ما را فرا می گیرد. عقل سلیم حکم می کند , به جای آن که اسیر امواج شده و غرق شویم ، سوار بر امواج شده و با هوشیاری و درایت خویشتن را به ساحل نجات برسانیم "

و من اضافه کردم :
 چه زیبنده است که در این مسیر , چراغی باشیم روشنگرِ گمگشتگانِ وادیِ ظلمتِ جهل و خرافات.  واین رسالت امانت الهی است بر دوش معلمین آگاه و خردمند.
 
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهلِ طریق را
گفتم :میان عابد و عالِم چه فرق بود؟
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش به در می بَرد ز موج
وین جهد می کند که بگیرد غریق را

 افسوس که این آخرین گفتگوی ما بود
روانش شاد و یادش گرامی باد.
 
    علی اکبر جعفری , بهار 1399

نظرات 1 + ارسال نظر
لعیا سلطانی سه‌شنبه 6 خرداد 1399 ساعت 13:41

جالب و مفید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.