علی اکبر جعفری
علی اکبر جعفری

علی اکبر جعفری

فرهنگی

سیمای فرزانگان- استاد سعید نفیسی ستاره ی فروزانِ ادب فارسی

سعید نفیسی؛ مردی که خود کتاب بود            

( بخش نخست )

 استاد سعید نفیسی‌ از برجسته‌ ترین‌ نویسندگان‌ و ادبای‌ معاصر ایران‌ در سال‌ 1274ه.ق‌ در خانواده‌ای‌ ادیب‌ و اهل‌ علم‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ میرزا علی‌ اکبر خان‌ ناظم‌ الاطباء و برادر بزرگترش‌ مؤدب‌ الدوله‌ از پزشکان‌ فاضل‌ و ادب‌ دوست‌ زمان‌ خود بودند و سعید در دامان‌ پدر و برادر خود رشد و نمو یافت‌.

 وی پس‌ از به‌ پایان‌ رساندن‌ تحصیلات‌ متوسطه‌ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌اروپا رفت و تحصیلات‌ دانشگاهی‌ خود را در دانشگاه های‌ سوئیس‌ و فرانسه‌ ادامه‌ داد.

 پس‌ از بازگشت‌ به‌ ایران‌ ابتدا به‌ تدریس‌ زبان‌ فرانسه‌ در دبیرستان های‌ تهران‌ پرداخت‌ و سپس‌ در وزارت‌ فلاحت‌ و تجارت‌ مشغول‌ به‌ کار شد. استاد سعید نفیسی‌ در سال‌ 1313 پس‌ از تأسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ سِمت‌ استادی‌ این‌ دانشگاه‌ برگزیده‌ شد و به‌ تدریس‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ پرداخت‌ . وی‌ یکی‌ از فاضل‌ترین‌ دانشمندان‌ و محققان‌ ایرانی‌ بود که‌ در طول‌ عمر خود به طور پیوسته‌ به‌ تحقیق‌، ترجمه‌ و تألیف‌ پرداخت‌ و حتی‌ لحظه‌ای‌ از عمر خود را بیهوده‌ سپری‌ نکرد.

سعید نفیسی؛ بنیانگذار نشر دانشگاهی در ایران - ایرنا

سعید نفیسی‌ در طول‌زندگانی‌ خود صد ها مقاله‌ ادبی‌ و تحقیقی‌ ، تألیف‌، ترجمه‌، مقدمه‌، تصحیح‌ و حواشی‌برجای‌ گذاشت‌ و با بهره‌گیری‌ از تسلط بی‌ نظیر در زبان‌های‌ فرانسه‌ و عربی‌ و تبحر در نثرفارسی‌ تحقیقات‌ بسیار باارزشی‌ در حوزه‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ ایران‌ برجای‌ گذاشت‌ که‌ از کتاب های مهم‌ این‌ رشته‌ ها به شمار می‌آیند.


 مهم‌ترین‌ آثار این‌ استادبرجسته عبارتنداز:
بابک خرمدین ( دلاور آذربایجان )، احوال‌ و اشعار رودکی‌،  تاریخ‌ نظم‌ و نثر در ایران‌ و در زبان‌ فارسی‌ تا پایان‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌،  جستجو در احوال‌ و آثار شیخ‌ فرید الدین‌ عطار نیشابوری‌، زندگی‌ و کار و اندیشه‌ و روزگار پور سینا، آثار گُم شده‌ ابوالفضل‌ بیهقی‌، تصحیح‌ تاریخ‌ ‌بیهقی،  تصحیح‌ دیوان‌ انواری‌، تصحیح‌ رباعیات‌ بابا افضل‌ کاشانی‌، تاریخ‌ اجتماعی‌ ایران‌ از انقراض‌ ‌ساسانیان تا انقراض‌ امویان‌، تاریخ‌ تمدن‌ ایران‌ ساسانی‌، ماه‌ نَخشَب‌، تصنیف‌ آتشهای‌ نهفته‌، تاریخ‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ ایران‌ در عهد قاجاریه‌، آخرین‌ یادگار نادر شاه‌، فرهنگ‌ دو جلدی‌ فرانسه‌ , فارسی‌، دیوان‌ اشعار، ترجمه‌ ایلیاد، ترجمه‌ ادیسه‌
 
        

سعید نفیسی - ویکی‌ادبیات
( بخش دوم )

 استاد سعید نفیسی از پرکارترین‌ استادان و محققان‌ ایران‌ به شمار می‌ رود که‌ تا آخرین‌ روزهای‌ عمر در حال‌ تحقیق‌ و تتبع‌ بود و حتی‌ بیماری‌ تنگی‌ نفس‌ نیز نتوانست‌ او را از فعالیت های‌ علمی‌ باز دارد.

 وی دارای‌ قلم‌ بسیار شیوایی‌ بود و بهترین‌ نمونه‌ نثر فارسی‌ جدید را به‌ وجود آورد.
روزنامه ی بخارا در سال 1390 خورشیدی از قول همسر استاد چنین می نویسد :‍ "عاشق کرسی بود و به جرأت می‌توانم بگویم که بیش از نصف تألیفاتش را زیر کرسی نوشته، حتی مکرر در تابستان به من می‌گفت آیا نمی‌شود یک کرسی از یخ برایم بگذاری؟کرسی زمستان باید داغ‌ داغ می‌بود بطوری که غیر از خودش کمتر کسی تحمل آن را داشت، با یک پوستین کوتاه (پستک) و یک شورت روی مخده می‌نشست و به مخده دوم پشت می‌داد و لحاف را تا بالای گردن می‌کشید و ساقهای پا را به موازات سینه بالا می‌آورد و زانوان را تکیه‌ کاغذ می‌کرد. "

 چراغ کار و قلم و دوات و یادداشتهای لازم در یک سینی روی کرسی بود. کتاب های مورداحتیاج فوری در دو طرف پهلوها روی لحاف و تشک پخش بود و سنگینی آنها مانع از حرکت لحاف کرسی از روی زانوانش می‌شد. در این حال به غیر از کله بی‌مو و ریش ژولیده‌اش، بقیه بدن را پوششی از لحاف کرسی مثل یک کیسه در برگرفته بود، تنها تحرکی که در اطراف این کیسه به چشم می‌خورد، حرکات لغزنده‌ قلم بود که با شتاب و نرمی بین انگشتانش نوسان داشت و به دیوار پشت مخده اردک‌وار سایه می‌انداخت. در چنین حالت و کیفیتی بود که می‌توانست ساعت ها کاغذهای سفید را سیاه کند و تاریخ زندگی اشخاص و حوادث ایام را در نظم و نثر با تیزبینی و دقت و کنجکاوی بخصوص خود و گاهی هم با طنز روحی درهم‌آمیزد.

 هدفش از چاپ کردن انتشار برای مردم بود، نه برای بهره برداری مالی. عقیده داشت که کتاب باید چاپ شود و به دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشرفت فکری مردم را گرفت، باید این وسیله را به دست مردم داد تا هر کس هر قدر مایل است مطالعه کند، استفاده ببرد، روشن‌بین و روشنفکر شود و این راه را یک قدم اساسی برای پیشرفت جامعه و جوانان بخصوص می‌دانست؛ از این رو در امانت دادن کتاب حتی کتابهای کمیاب و منحصر به فرد خود به دوستان و دانشجویان مضایقه نداشت و در این راه هیچ ضابطه و رسید هم در کار نبود.

     
( بخش سوم )

  واضح است با چنین طرز فکری هیچ وقت با هیچ ناشری سخت نمی‌گرفت و آنها هم با بی‌انصافی تمام همه‌ شرایط را به نفع خود و زحمت او در نظر می‌گرفتند و او هم بدون عاقبت‌اندیشی قبول می‌کرد. اغلب تمام حق خود را در ازای وجه ناچیزی برای همیشه به ناشر داده است، و چه بسیار که همان حق‌‌التألیف ناچیز را هم با کتابهای دیگر معاوضه می‌کرد. در چنین وضعیتی واضح است که همیشه در مضیقه مالی بود. طبعاً از بدخلقی‌های من هم که به سهم خود با مشکلات مالی و گرفتاریهای چهار فرزند دست به گریبان بودم، درامان نبود. ساعاتی که در منزل بود صرف نوشتن و مطالعه می‌شد و هیچ  مسئولیت دیگر برای خود نمی‌شناخت...

تبدیل منزل استاد سعید نفیسی به خانه موزه - همشهری آنلاین

باید اقرار کنم که در طول زندگی مشترک مان فقط یکی دو سال اول که هنوز کانون خانواده کوچک بود و فراغتی دست می‌داد به کارهای ادبی و نویسندگی شوهرم بی‌علاقه نبودم و در هر فرصت با رغبت کمک به استنساخ شاهنامه که در آن زمان در دست چاپ داشت و یا غلط‌گیری کتاب لغت فرانسه به فارسی و غیره می‌کردم و یا به اشعار سروده‌شده‌اش گوش می‌دادم و تبادل نظر می‌کردم.


 ولی کم‌کم بر اثر زیاد شدن حجم مطالعه
و نویسندگی او و حجم گرفتاری های خانوادگی که سهم او را من به دوش داشتم، به غیر از نگاههای سرسری و کوتاه آن هم فقط به پشت کتابهای چاپ‌ شده‌اش، به تألیفات او چندان عمیق نمی‌شدم و چون کارهایش هم زیاد و هم متنوع بود، بعضی از آنها برایم بی‌تفاوت و یا اصلاً جالب نبود که وقت لازم را برای شناختن عمیق آنها به کار برم، فقط به دانستن اسم کتابها اکتفا می‌کردم، برای آنکه اگر کسی راجع به کتاب صحبت کند زیاد هم بی‌اطلاع نباشم.

 به خاطر دارم رمان فرنگیس را در همان ماه های اول زندگانی مان با نظر من طرح و شروع به نوشتن کرد و اغلب اظهارنظرها و امیال مرا به تخیلات و خاطره‌های خود می‌افزود؛ اما حالا که دوران بازنشستگی را می‌گذرانم و فراغت بیشتری دارم و با دید و نظر دیگر در آثار مانده و چاپ‌ شده‌اش نگاه می‌کنم، رابطه نزدیکی بین خصوصیات اخلاقی او و اغلب نوشته‌هایش چه تحقیقی و چه داستان کوتاه و یا رمان می‌یابم و طبیعت کنجکاو و پژوهشگر او را یک ردیف کتاب تاریخ به اسم های تاریخ بیهقی، تاریخ خاندان طاهری، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تمدن ساسانی، تاریخ نظم و نثر در ایران، تاریخ ادبیات روسی، تاریخ عمومی قرون معاصر و غیره را می‌بینیم که در قفسه‌ کتابخانه کوچک اطاق نشسته‌اند و به جای خالی او به من چشمک زده و به نق و نقها و غُر و لندهای که به شب‌زنده‌داری و بی‌نظمی‌های زندگی‌اش می‌زدم، نیشخند می‌زنند و خجالتم می‌دهند!

سعید نفیسی،استاد برجسته ادبیات درگذشت

استاد سعید نفیسه در سال 1345 خورشیدی در تهران بدرود حیات گفت.

 
            یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

.

.



.



.



.



.



.



.
  یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.